مکانیسم مداخله چیست و چه کاربردی دارد؟ روش اصولی این متد در درمان فرد معتاد کدام است و شامل چه جزییاتی می باشد؟ مهمترین نکات این متد کدامند و چگونه باید آن را به اجرا گذاشت؟ تاثیر مداخله در بهبودی از اعتیاد کدام است؟
در مقاله پیش رو در مورد جزییات روش مداخله و مفهوم آن سخن گفته شده و سعی شده تا نقاط تاریک آن به خوبی در بیان گردد. لطفا تا انتهای مقاله ما را همراهی بفرمایید.
همانطور که در مورد مفهوم بیماری اعتیاد فرهنگ و باورهای نادرستی بین ما وجود دارد، در مورد مداخله و برخورد با معتاد نیز باورهای ما که ریشه در سنتها و افسانههای ما دارد، طرز برخوردمان را تحت تأثیر شدید قرار میدهد. با آنکه سالهاست بعضی از پزشکان، روانشناسان و خانوادهها به نوعی با مداخله آشنا بوده و بعضی از روشهای آن را بهکار گرفتهاند، اما کاربری آن به علت کمبود آشنایی با مکانیسم مداخله چندان موفق نبوده است.
در سال ۱۹۳۵ که انجمن الکلیهای گمنام AA پایه گذاری شد و الکلیسم به عنوان یک ناخوشی مورد توجه قرار گرفت، بیل ویلسون بنیانگذار این جمعیت، به مراکزی مانند بیمارستانها، آسایشگاههای روانی و زندانها مراجعه و داستان خود را به عنوان یک الکلی بهبود یافته برای الکلیهای بستری یا زندانی تعریف میکرد.
او از الکلیسم به عنوان یک ناخوشی یاد کرده و سیر نزولی ناخوشی اعتیاد به الکل و درد و رنج حاصله را تشریح و سپس برنامه بهبودی AA را به عنوان یک راهحل به آنها پیشنهاد میکرد. بیل ویلسون باور داشت که لازم نیست منتظر باشیم الکلی یا معتاد به آخر خط برسد و تقاضای کمک کند، بلکه بهتر است که ما جهت کمک به سراغ آنها برویم. او اولین کسی بود که باب مکانیسم مداخله در روند بیماری و زندگی الکلیها و معتادان را گشود و باعث شد که متخصصان نیز از تجربه او به عنوان پایهای جهت تدوین یک برنامه دقیق و علمی «مداخله» بهره برداری کنند.
از طریق مکانیسم مداخله بیش از ۸۰ درصد موفقیت در انستیتوی جانسون ثبت شده است. در روش مداخله دکتر جانسون ۷ اصل اولیه به شرح زیر وجود دارد:
در جلسات مکانیسم مداخله دکتر جانسون فقط اعضای خانواده حضور دارند و در بعضی از مواقع بهترین طریق مداخله بههمین صورت است، اما در شرایطی که یک متخصص مداخله حضور داشته باشد، درصد موفقیت به مراتب بیشتر خواهد شد.
در حال حاضر معروفترین روانشناس متخصص مداخله در آمریکا فرانک پیکارد میباشد. به گفته پیکارد، در جلسات مداخله احتمال زیادی وجود دارد که مداخله تبدیل به مجادله شده و ما را از مسیر منحرف کند.
حتی در مکالمات، ما از Confrontation به معنای مواجهه، جلوگیری، رویارویی و حتی یقهگیری استفاده میکنیم، اما Intervention به معنای مداخله و پادرمیانی، ابزار مثبتی است که پیامدهای منفی Confrontation یا یقهگیری را ندارد.
از آنجا که در کشور ما متخصص Intervention وجود ندارد، بنابراین سعی میکنم راهکارهای مداخله بدون متخصص را برایتان تشریح کنم. هم چنین میتوانید از اعضای قدیمی انجمنهای الانان و نارانان (گروههای خانواده معتادان) و یا اعضای قدیمی انجمنهای قدم های دوازده گانه یا الکلی های گمنام AA که تجربه غیر حرفهای مداخله را دارند، کمک بگیرید.
جهت مکانیسم مداخله موفق لازم است به شخصیت دوگانه معتاد توجه کنیم و با در نظر گرفتن هریک از این قسمتها، از این اطلاعات جهت ورود به قلب معتاد بهرهبرداری کنیم و یا از آن قسمتهایی که باعث شکست مداخله میشود، دوری نماییم. یک قسمت از شخصیت معتاد، شخصیت اصلی و باورهای ریشهای اوست و قسمت دیگر سیستم دفاعی او میباشد که بهخاطر زندگی معتادگونه در او ایجاد شده است.
اکثر معتادان طبیعتاً افرادی حساس، مهربان و خوش قلب و رفیق دوست هستند، اما بهمرور در اثر زندگی معتادگونه و تحت تأثیر ناخوشی اعتیاد، سیستم دفاعی آنان پیشرفت کرده و دارای پیچیدگیهای خاص میگردد.
به عنوان یک قاعده کلی، ناخوشی خود را انکار میکنند و در توجیه، دلیل تراشی، دفاع و مقصر دانستن دیگران به نسبت پیشرفت اعتیاد تبحر پیدا میکنند و اگر این سیستم دفاعی کار نکند به خشم متوصل شده و نهایتاً میگویند: « به تو چه! من زندگی خودم را میکنم، هر کاری که میکنم بهخودم مربوطه، مال خودمو میکشم یا میخورم، در کار من دخالت نکن. این تراژدی گاه از این هم فراتر میرود و با شکستن در و پنجره، کتک کاری و یا خود زنی همراه میشود.
بهمرور سیستم دفاعی، به شخصیت اصلی غلبه میکند و معتاد را در مقابل احساس خجالت و گناه حاصله از زندگی معتادگونه حفاظت مینماید. رفتار معتاد که باعث عذاب خانواده میشود عمدی نیست، او میل ندارد خانواده خود را آزار بدهد. اعمال و رفتار او محصول خواسته او نیست بلکه محصول نیاز اوست.
اولین اصل، علاقه قلبی و میل به بهبودی برای فرد مبتلا است که باید در تمام شرکت کنندگان در جلسه مکانیسم مداخله وجود داشته و انگیزه اصلی آنان از این حرکت، عشق خالصانه باشد. ابراز این گونه احساسات به معتاد حتی از تشریح و توضیح علائم بیماری اعتیاد نیز مهمتر است. انتخاب نوع کلمات که زیربنای عاشقانه و سالمی داشته و از غرض، اتهام و کنایه به دور باشد بسیار حیاتی است و در صورتی که خانواده نتواند مطالب خود را ساده و بیغلوغش بیان کند، بهتر است مداخله را به وقت دیگری موکول نماید.
در اثر سالها درد و رنج زندگی معتادگونه، ممکن است که خانواده نتواند شخصیت اصلی معتاد و چهره معصوم و مهربان او را به یاد بیاورد؛ بنابراین لازم است برای پیاده سازی مکانیسم مداخله بهخاطرات گذشته خود رجوع کنید و بعضی از آنها را که دارای اهمیت بیشتری هستند با ذکر زمان و مکان یادداشت کنید.
نوشتن و یادآوری قسمتهای انسانی و دوست داشتنی دوران قبل از اعتیاد، به شما کمک میکند از رنجشها و خشم خود نسبت به معتاد تا حدودی خلاص شوید و تنها به شخصیت معتادگونه توجه نکرده و بلکه به شخصیت اصلی او نیز توجه کنید.
این یادآوری باعث میشود که شما در جلسه مکانیسم مداخله از لحاظ احساسی و عاطفی در موقعیت عاشقانهتری قرار بگیرید. هم چنین با بازگو کردن آنها در جلسه مداخله خواهید توانست به بیداری شخصیت اولیه در معتاد کمک کنید و جهت مقایسه شخصیت اصلی با شخصیت معتادگونه، در وقت مناسب از این لیست بهرهبرداری کنید. اگر در لیست خود به مطالب آزار دهندهای برخورد کردید، آنها را در لیست خود منظور نکنید. در این لیست لازم است همه چیز، جنبه خوشآیند و مثبت قبل از اعتیاد را تصویر کند.
پدر و مادر میتوانند با یاد دوران بارداری مادر، تولد، شیرینکاریهای کودکانه، بیماریها، مناسبتها، خاطرات دوران مدرسه و غیره لیست خود را بنویسند.
همسران از دوران نامزدی، ازدواج، ماه عسل، اولین خانه مشترک، صحبتهای عاشقانه و محبتآمیز، مراسم مختلف و میهمانیها و تولد فرزندان، جهت تهیه لیست خود بهرهبرداری کنند.
فرزندان میتوانند از هدایا، عیدیها، جایزهها، تأییدها، بوسههای پدرانه یا مادرانه و سفرها، برای یادآوری خاطرات خوش گذشته استفاده کنند. خانوادهها باید توجه داشته باشند که اعتیاد یک ناخوشی و ناهنجاری خانوادگی است و ایشان هم بسیاری از عوارض، علائم و سیستم دفاعی را که در معتاد وجود دارد، کسب کردهاند؛ بنابراین لازم است مراقب باشند که درگیر آن نشوند. اگر از معتاد خشمگین هستید و او را مقصر میدانید، بهتر است با کسیکه شما را درک میکند مانند یک روانشناس دلسوز یا اعضای قدیمی الانان یا معتادانگمنام، درد دل کنید و اجازه بدهید که قدری از این احساسات دردآور تخلیه شود و مانعی بر سر راه مکانیسم مداخله نباشد.
خانواده معمولاً از دیدن فرد معتاد در خانواده درد میکشد و از اینکه میبیند هیچ کاری از دستش ساخته نیست و هر حرکتی با شکست روبرو میشود، احساس خشم میکند. اما در جلسه مکانیسم مداخله جای ابراز این گونه احساسات نیست و باید تمرکز و توجه کلاً و کاملاً بر روی معتاد و مسائل مربوط به او باشد، تا «مداخله» موفقیت آمیز از کار درآید.
لیست بعدی که لازم است تهیه شود به قسمتهای دیگر معتاد یعنی شخصیت معتــادگونـه و یـا سیـستم دفـاعی او مـربوط است. یـکی از مهمترین علائم بیماری اعتیاد، از دست دادن حق انتخاب و کنترل است که در اثر پیشرفت ناخوشی شدت بیشتری پیدا میکند و معتاد را از حق انتخاب زمان، مکان، نوع و مقدار مصرف محروم میکند و سپس به سایر قسمتهای زندگی او نیز رخنه میکند. در لیست مکانیسم مداخله خود بهطور مشخص با ذکر زمان، مکان و موقعیت، مواردی را که معتاد قول و قراری گذاشته و به علت نشئگی یا خماری نتوانسته است طبق آن عمل کند بنویسید.
موقعیتهای خاص خانوادگی و اجتماعی، تولدها، عروسیها، میهمانیهای مهم، سالگردها، اعیاد، مراسم عزاداری و جشنها، تعطیلات و سفرها را در نظر بگیرید.
سعی کنید هر یک از آنها را همانطور که عنوان شده است، در لیست مکانیسم مداخله خود بنویسید. ممکن است جملات زیر که اکثراً معتادان از آن استفاده میکنند بتواند شما را کمک کند:
اگر مطلب دیگری به ذهنتان میرسد به این لیست اضافه کنید.
معتادان معمولاً خود را در هر شرایطی معتاد نمیدانند، اما بهصورت غیر مستقیم گاه آگاهی خود را از این مشکل نشان میدهند. برای مثال ممکن است اعتراف کنند که بیش از حد مصرف میکنند، یا ممکن است بگویند « این دفعه از دستم در رفته، ولی درستش میکنم ». خانواده ممکن است به این گونه آگاهیها و اعترافات زیاد توجه نکند، زیرا که بلافاصله با توجیه و انکار دنبال میشود.
وقتی در مکانیسم مداخله، گذشته را مرور میکنید بهطور حتم مواردی را بیاد خواهید آورد که بتوانید آن را به عنوان اعتراف به مشکل اعتیاد، ثبت کنید.
معتادان اکثراً به دلایل مختلف جهت ترک، رأساً اقدام و گاهی پزشکان، روان پزشکان، مراکز درمان سرپایی، بیمارستانها، زندانها و انجمنهای دوازده قدمی معتادانگمنام NA یا الکلیهایگمنامAA را امتحان میکنند.
برای بعضی از آنان که سیر طبیعی اعتیاد طی شده است و به آخر خط رسیدهاند، به احتمال زیاد معتادان گمنام میتواند جوابگو باشد و بهبودی ایشان را تأمین کند. اما آنهایی که هنوز به آخر خط نرسیدهاند، از مسیر مکانیسم مداخله باید وارد شوند. اقدام به ترک و مراجعه به کمپ ترک اعتیاد معمولاً به دو علت انجام میگردد، اول تعدیل و کم کردن مقدار و کنترل آن و دوم جمعآوری اطلاعات و دلایلی که معتاد بتواند بگوید: من معتاد نیستم! میدانم که مشکل دارم، اما ….
این باور که کسی نمیتواند مرا درک کند ممکن است درروند مکانیسم مداخله ایجاد اشکال نماید، کاملاً صادقانه و خالصانه است و آنان در اعماق وجود خود احساس میکنند که مردم نمیتوانند آنها را درک کنند و یکی از دلایل اصلی این باور، این است که خودشان هم نمیتوانند خود را درک کنند. معتاد با خود فکر میکند: اگر من نتوانم خودم را درک کنم، اگر من نتوانم بهخودم کمک کنم، پس چهطور ممکن است دیگران بتوانند؟
به نسبت پیشرفت ناخوشی، اعتماد به نفس کمتر میشود؛ زندگی محرمانهتر و مخفیانهتر میگردد، فاصلهها با دیگران و سپس نزدیکان بیشتر و بیشتر شده و وضعیت جسمی و ظاهری تحت تأثیر اعتیاد بدتر می شود؛ گلهها، شکایتها، انتقادها و قضاوتهای خود و دیگران، کمکم فرد را حتی برای خودش غیر قابل پذیرش و تحمل میکند.
این باورها در زمانی که هنوز شاید برای دیگران غیر قابل تحمل نشده است در او شکل میگیرد و او با فرافکنی، عدم تحمل و پذیرش را به دیگران نسبت میدهد و مکانیسم مداخله را با اشکال روبرو می کند؛ در این جا فکر خودکشی و حتی میل خودکشی در او پدیدار شده و بهصورت آگاه یا ناخودآگاه ممکن است بخواهد به این فکر یا میل جامه عمل بپوشاند.
هیچ یک از معتادان در آغاز باور نمیکنند که روزی معتاد خواهند شد و نیاز به مکانیسم مداخله دارند؛ اعتقادات و باورهای اولیه آنان در مورد اعتیاد بهصورتی است که اجازه نمیدهد، بتوانند خود را در قالب معتاد ببینند.
آنان فکر میکنند که با دیگران تفاوت دارند و آنچه بر سر دیگران میآید، بر سر ایشان نخواهد آمد؛ فکر میکنند از دیگران باهوشتر و عاقلترند، در نتیجه خود را از عواملی که باعث شکست و سقوط دیگران میشود، جدا میدانند. حتی وقتی آنها به بدترین مراحل بیماری خود میرسند و به جلسات معتادانگمنام که انواع و اقسام معتادان در آن شرکت دارند، هدایت میشوند، هنوز خود را متفاوت و جدا از دیگران میدانند، حتی ممکن است بگویند «جمع خوبی است، کار خوبی انجام میدهند، برای دیگران خوبست، اما به درد من نمیخورد، من با آنها تفاوت دارم».
خانواده معتادان نیز مانند خود معتادان تحت تأثیر ناخوشی و ناهنجاری اعتیاد قرار میگیرند و ممکن است در برابر مکانیسم مداخله مقاومت کنند. آنان نیز مانند معتادان، به دیگران میگویند: «من میدانم چه مشکل بزرگی دارم، اما هیچکس درد مرا نمیفهمد». معمولاً باور میکنند که اقوام، نزدیکان و دوستان، آنان را درک نمیکنند و نمیفهمند، پس چهطور ممکن است که بتوانند رفتار و کردار ناشایست معتاد را بپذیرند. آنها مشکل خود را متفاوت از مشکل دیگران میبینند و سیستم دفاعیشان نیز کاملاً مانند سیستم دفاعی فرد معتاد، پیشرفته میشود.
فکر میکنند: معتادشان به بدی معتاد دیگران نیست، یا به اندازه آنان مصرف نمیکند، یا در عوض کارهای خوبی هم میکند؛ اصلاً مثل فلانی نیست، هنوز سر کاره و کارش رو از دست نداده، تا بهحال منو کتک نزده، با بچهها خیلی خوب رفتار میکنه، خیلی مظلومه، خیلی به من وفا داره؛
تا حالا جلوی من یا بچهها مصرف نکرده و نیازی به مکانیسم مداخله ندارد، از خرج و مخارج تا حالا ما را در مضیقه نگذاشته؛ تا حالا چیزی از خونه نبرده بفروشه، تریاک میکشه خدا را شکر که هروئینی نیست، مصرفش را کم کرده، قبلاً میکشید حالا میخوره، دیگه دودش خیلی ما را اذیت نمیکنه، بچه من معتاد نیست گهگاهی تریاک میکشه و….
سعی کنید زمانهایی را به یاد بیاورید که به طرق مختلف میخواستید به دیگران بقبولانید که وضعیت شما و مشکل شما با دیگران تفاوت دارد. زمانهایی را بهخاطر بیاورید که سعی کردهاید بر مشکلات حاصل از اعتیاد سرپوش بگذارید و معتاد را در مقابل مسائل بیرونی حفظ کنید.
زمانی را بهخاطر آورید که بهخود گفتهاید اگر وضعیت آنطور بشود، حتماً فلان کار را خواهم کرد و بعد وضعیت آنطور شد، اما شما آن کار را نکردید و به مکانیسم مداخله نیاز دارید؛ هر بار که این اتفاقها افتاد شما آنها را به نوعی توجیه کرده و برایشان دلیل آوردید، چند بار گفتهاید این دیگر دفعه آخر است، دیگر از این اتفاقها نمیافتد، از این گذشته او قول داده است که دیگر تکرار نشود.
هر چه بیشتر با باورها و سیستم دفاعی خود آشنا شوید و چگونگی کاربرد آن را در زندگی و رفتار و کردار خود ببینید، بهتر میتوانید فرد معتاد را درک و در جریان مکانیسم مداخله او را کمک کنید. فقط مراقب باشید که خودتان را ملامت و سرزنش نکنید؛ توجه داشته باشید که اعتیاد یک ناخوشی خانوادگی است و نه تنها علائم و عوارض آن در معتادان وابسته به مواد مخدر تولید اشکال میکند، بلکه در زندگی هم وابستگی آنها بهخصوص مادر، همسر و سپس فرزندان و پدر و خواهر و برادر نیز تقریباً همان عوارض و علائم، به نسبت طول دوران هموابستگی، خود را نشان میدهند.
بهجای آنکه به عنوان شکست به این مطلب نگاه کنید، از آن به عنوان یک پایگاه مشترک برای رسیدن به بهبودی از اعتیاد استفاده کنید. پی بردن به این علائم و عوارض به شما امکان میدهد که با عزیز معتاد خود در مقام مساوی و هم سطح برخورد کنید و از جمع بندی اخلاقی و قضاوت و اتهام دوری نمایید.
لازم است کلیه کسانیکه در زندگی معتاد نقش دارند و یا میتوانند داشته باشند، توسط کسیکه قرار است گردانندگی جلسه مکانیسم مداخله را بعهده داشته باشد و پس از این مداخلهگر نامیده میشود، توجیه شوند. مداخلهگر لازم است اطلاعات، دانش و آگاهی کافی در مورد کاری که میخواهد انجام دهد داشته باشد.
در صورت امکان یکی از اعضای قدیمی و مطلع انجمنهای نارانان یا معتادان گمنام و یا یک روانشناس آشنا با مسائل معتادان را به عنوان مشاور یا راهنما در کنار خود داشته باشد.
کلیه کسانیکه با فرد معتاد زندگی میکنند اعم از همسر، فرزند، پدر و مادر، پدربزرگ، مادر بزرگ، هم چنین اقوام و دوستانی که ممکن است فرد معتاد را از لحاظ مسکن، پولی، خوراک و پوشاک و حتی عاطفی حمایت کنند، لازم است از طرف مداخلهگر توجیه شوند.
شاید جهت ارزیابی و تصمیمگیری در مورد آنها نیاز به مشورت با راهنما یا مشاور خود داشته باشید:
مداخلهگر پس از توجیه تک تک افرادی که قرار است در جلسه مکانیسم مداخله شرکت کنند، لازم است در جلسه توجیهی مشترکی، افراد تیم را در یک جا جمع کند و در آن جلسه، هدف و انگیزه خود را با دیگران مشارکت نماید و از دیگران بخواهد که ایشان نیز بهطور شفاف، هدف و انگیزه خود را از شرکت در پروسه مداخله اعلام کنند.
در صورتی که اهداف بعضی از افراد حاضر، از شرکت در مکانیسم مداخله روشن نیست، یا انگیزه آنان با هدف اصلی که هدایت معتاد به سوی آخر خط است، همخوانی ندارد و یا روش، منش، لحن و کلام آنان خوشآیند نیست، لازم است مجدداً توجیه شوند و اگر نشدند، از تیم مداخله حذف شوند.
در جلسه توجیهی مکانیسم مداخله، لازم است کلیه افراد شرکت کننده مواضع خود را در مورد معتاد روشن کنند و از انگیزه خود در مورد این تکنیک مطمئن شوند. در جلسه مداخله لازم است کلیه افراد تیم، همان مطالبی را که قرار است در جلسه اصلی مداخله به معتاد بگویند، تمرین کنند و با افراد تیم مداخله مطالب خود را مشارکت کنند.
مداخلهگر و راهنما یا روانشناس حاضر بهتر است از افراد تیم اجازه بگیرند که اگر کلماتی مغایر با اصول روان شناختی عنوان شد آن را تصحیح کنند و بهجای آن، کلمات و مطالب مناسب و سازندهای را پیشنهاد کنند. در همه حال باید بهخاطر داشته باشید که موفقیت مداخله بستگی به انتخاب کلمات مناسب، با ظرافت و حساب شده، در عنوان کردن مطالب دارد. در صورتی که هر یک از افراد تیم مداخله، با کلمات یا واکنشهای نامناسب، هدف مشترک را به خطر میاندازد، بهتر است خود شخصاً از شرکت در مداخله خودداری کند.
در این مرحله لازم است مداخلهگر شناخت لازم را از خود و اختلال هم وابستگی که در خانواده معتادان وجود دارد، پیدا کند؛ این آگاهی به بهبودی و رشد فردی مداخلهگر و نهایتاً برخورد سالم و مناسب با فرد معتاد منجر خواهد شد.
بدون این آگاهی، احتمال موفقیت در مکانیسم مداخله بسیار ضعیف است. از آنجا که اعضای خانواده معتادان از اختلال یا ناخوشی هم وابستگی در خود بیاطلاعند، اکثراً فرد معتاد را مسئول مشکلات خود میدانند و این قضاوت نادرست سبب میشود که نتوانند با فرد معتاد رابطه انسانی برقرار کنند. لازم است خانواده هم به نوبه خود باورهای فرد وابسته یا اعتیاد، به عنوان یک ناخوشی خانوادگی توجه کند تا بتواند در شرایط مساوی با فرد معتاد وارد گفتگو و شاید همکاری شود.
عزیزان و همراهان ارجمند امیدواریم مقاله پیش رو توانسته باشد کمکی هرچند کوچک در زمینه بهبودی از اعتیاد را در اختیارتان گذاشته باشد. جهت اخذ اطلاعات بیشتر در مورد بستری نمودن و دریافت مشاوره های بیشتر لطفا با مشاورین مرکز ترک اعتیاد اهواز کمپ تماس حاصل فرمایید.
سرفراز باشید…
2021-2017 © - تمامی حقوق نزد وبسایت محفوظ می باشد
عالی بود مطلبتون ممنونم
با درود جناب فرهاد.
خوشحالیم که مورد توجهتون قرار گرفت. لطفا ما را از نظراتتون مطلع بفرمایید.
پیروز باشید…
بخدا حرفهای دلمو زدین اینجا چندین سری اومدم ترک کنم و پدر و مادرم کلی باهام حرف زدن منم قبول کردم بخاطر گریه های مادرم برم بخوابم کمپ ولی هر وقت توجمع خانواده اومدن حرف زدن داداش بزرگم کلی توهین میکنه بهم و میگه آبرومون رو بردی و باعث ننگ ما شدی منم اعصابم خورد میشه لج میکنم بیشتر حالمو خراب میکنه
بخدا دیگه نمیدونم باید چیکار کنم هر وقت خواستم با اعصاب آروم قدم بردارم داداش بزرگم گند میزنه تو اعصابم نمیدونم چیکار کنم خواهشن راهنماییم کنید
دوست گرامی
اعتیاد یک بیماری پیشرونده و کشنده است و اگر تداوم پیدا کند می تواند جوانی و زندگی ات را به تباهی بکشاند. برای بهبودی از اعتیاد به اطلاعات و آگاهی بسیاری نیاز است. ابتدا در مورد مفهوم بیماری اعتیاد مطالعه کن و بعد سعی کن مطالب سایت و مقالات بیشتری رو مطالع کنی. از مشاورین کمپ ترک اعتیاد هم حتما کمک بگیر دوست گرامی.
سر فراز باشید.
خیلی حال کردم با این موضوع دستتون درد نکنه
سلام حمید جان
تندرست باشید، لطفا ما را از دیدگاهاتون مطلع بفرمایید.